*خسته نباشی سرنوشت*

بابایی ........

وقتی بچه بودم منو میذاشتی رو قلبت و ازم میپرسیدی قلب بابا کیه ؟منم با صدای

کودکانه میگفتم :من باز میپرسیدیجیگر بابا کیه و من با ذوق میگفتم من و باز

میپرسیدی چشم بابا کیه و من باز میگفتم من !!!!!!اون موقع ها درک نمیکردم

قلب بابا بودن و جیگر بابا بودن و چشم بابا بودن یعنی چی؟!اینو وقتی متوجه شدم

ک صورتت پراز چروک شده و موهات سفید ........آره تازه فهمیدم قلب بابا بودن

یعنی وقتی تو ناراحتی من دل تو دلم نیست جیگر بابا بودن یعنی وقتی تو مریض

میشی من جیگرم آتیش میگیره ....و چشم بابا بودن یعنی وقتی چشمات ضعیف

میشه این چشمای منه ک خیس اشکه .........خیلی دوست دارم بابایی